نظریه holomovement

توضیحاتی در زمینه فیزیک کوانتوم و معنویت از دیدگاه مهدی صارمی نژاد روانشناس بالینی و مشاور شیراز

هولوموومنت (Holomovement) و پیامدهای آن در فیزیک و روانشناسی

 

هواوموومنت- مهدی صارمی نژاد
مفهوم هولوموومنت (Holomovement) توسط فیزیکدان کوانتوم، دیوید بوهم، در دهه ۱۹۸۰ معرفی شد. بوهم که همکار نزدیک آلبرت اینشتین و از منتقدان تعبیرهای متداول مکانیک کوانتوم بود، تلاش کرد مدلی برای تبیین واقعیت ارائه دهد که هم پدیده‌های کوانتومی و هم تجربه آگاهی انسانی را توضیح دهد.

هولوموومنت بر اساس ایده «کل‌نگری (Holism)» و «حرکت پیوسته (Movement)» بنا شده است. به بیان ساده، جهان نه از اجزای جداگانه، بلکه از یک کل یکپارچه در حال حرکت تشکیل شده است. این کل، شامل هم ماده و هم ذهن می‌شود.

۱. تعریف هولوموومنت

بوهم برای توضیح هولوموومنت دو مفهوم اساسی را به‌کار می‌گیرد:

  • سفحه‌ی آشکار (Explicate Order): سطحی از واقعیت که ما آن را در تجربه روزمره می‌بینیم؛ اشیا جداگانه، زمان خطی و علیت متعارف.

  • سفحه‌ی درونی یا ضمنی (Implicate Order): سطحی عمیق‌تر از واقعیت که در آن همه چیز در هم تنیده و به‌هم‌پیوسته است؛ چیزی شبیه به یک هولوگرام که هر بخش آن حامل کل تصویر است.

هولوموومنت همان جنبش کلی و بنیادی است که این دو سطح واقعیت را به هم پیوند می‌دهد. به بیان دیگر، واقعیت آشکار تنها تجلی‌ای از یک کل پنهان‌تر است.

۲. الهام از هولوگرام

بوهم برای توضیح ایده خود از هولوگرام استفاده می‌کند:

  • در یک هولوگرام، هر بخش کوچک از صفحه تصویری حاوی کل تصویر است.

  • به همین ترتیب، در جهان نیز هر بخش از واقعیت می‌تواند بازتابی از کل باشد.

از این رو، هولوموومنت نوعی کل‌گرایی کوانتومی است که در آن ذهن، ماده، فضا و زمان همگی جنبه‌هایی از یک کل پویا محسوب می‌شوند.

۳. ارتباط هولوموومنت با فیزیک کوانتوم

مکانیک کوانتوم نشان می‌دهد که ذرات به‌طور مستقل وجود ندارند، بلکه در یک میدان کوانتومی مشترک و به‌شدت درهم‌تنیده‌اند. پدیده‌هایی مانند درهم‌تنیدگی کوانتومی (Quantum Entanglement) و اثر ناظر (Observer Effect) نشان می‌دهند که واقعیت نمی‌تواند صرفاً بر اساس اجزای جداگانه توضیح داده شود.

بوهم با مدل هولوموومنت بیان کرد که این ارتباطات غیرمحلی و اسرارآمیز، نتیجه وجود یک سطح ضمنی‌تر از واقعیت است که همه چیز را به هم پیوند می‌دهد.

۴. پیامدهای فلسفی و روانشناختی

الف) فلسفه ذهن و آگاهی

بوهم معتقد بود که ذهن و ماده دو جنبه‌ی یک کل هستند. به این ترتیب، آگاهی انسان نه محصول صرف مغز، بلکه بخشی از هولوموومنت کلی جهان است. این دیدگاه مشابه با سنت‌های فلسفی شرق مانند بودیسم و هندوئیسم است که جهان را یک کل به‌هم‌پیوسته می‌دانند.

ب) روانشناسی و رشد فردی

  • در روانشناسی، هولوموومنت می‌تواند به‌عنوان استعاره‌ای برای یکپارچگی روانی و ارتباط میان خود فردی و کل جامعه یا حتی کل کیهان دیده شود.

  • اندیشمندانی مانند کارل یونگ نیز با نظریه «ناخودآگاه جمعی» مفاهیم مشابهی را بیان کرده‌اند.

ج) معنویت و علم

هولوموومنت پلی میان علم مدرن و معنویت سنتی می‌سازد. این نظریه به ما یادآوری می‌کند که جدایی میان «علم» و «تجربه معنوی» ممکن است مصنوعی باشد و واقعیت، عمیق‌تر و یکپارچه‌تر از آن چیزی است که ما تصور می‌کنیم.

۵. کاربردهای احتمالی

  • فیزیک نظری: توسعه نظریه‌های وحدت‌بخش میان کوانتوم و نسبیت.

  • علوم شناختی: درک بهتر رابطه آگاهی و مغز.

  • روان‌درمانی و فلسفه زندگی: الهام‌بخش رویکردهای کل‌نگر در روان‌درمانی و رشد شخصی.

  • علم و دین: ایجاد زبان مشترکی برای گفت‌وگو میان دانشمندان و سنت‌های معنوی.

۶. نقدها و چالش‌ها

با وجود جذابیت نظریه هولوموومنت، انتقادهایی نیز بر آن وارد است:

  • از دیدگاه علمی، این نظریه بیشتر فلسفی و استعاری است و هنوز فاقد شواهد تجربی قوی برای تأیید است.

  • برخی فیزیک‌دانان آن را بیش از حد کلی و غیرقابل آزمون می‌دانند.

  • با این حال، از نظر فلسفی و میان‌رشته‌ای، الهام‌بخش بسیاری از پژوهش‌ها و گفت‌وگوها بوده است.

جمع‌بندی

هولوموومنت (Holomovement) یکی از نظریه‌های کل‌گرایانه و میان‌رشته‌ای است که به‌دست دیوید بوهم ارائه شد. این مفهوم بیان می‌کند که واقعیت، یک کل در حال حرکت و پویاست که سطوح مختلف آن (ذرات، ذهن، فضا و زمان) تنها جلوه‌های ظاهری یک وحدت عمیق‌تر هستند.

اگرچه این نظریه هنوز بیشتر در سطح فلسفی باقی مانده است، اما توانسته پلی میان فیزیک کوانتوم، روانشناسی، فلسفه ذهن و معنویت ایجاد کند. اهمیت آن در این است که ما را به بازاندیشی درباره کل‌نگری، آگاهی و ماهیت واقعیت وامی‌دارد.