یکی از عمیقترین اصول فلسفی که در سنتهای عرفانی، حکمت شرقی و حتی در مباحث نوین فیزیک مطرح میشود، اصل «کثرت در وحدت و وحدت در کثرت» است. این اصل میگوید:
واقعیت نهایی، یگانه است؛ اما این یگانگی در عین حال منشأ همهی کثرتهاست، و هر کثرتی نیز در ژرفای خود بازتابی از همان وحدت است.
این اندیشه در فلسفهی اسلامی نزد ابنعربی، صدرالمتألهین و در آیین هندو در قالب مفهوم برهمن و آتمان، و در عرفان چینی در دوگانگی یین و یانگ دیده میشود.
اما جالب اینجاست که فیزیک نوین، بهویژه فیزیک کوانتوم، اکنون نشانههایی تجربی و ریاضی از همین اصل را در قلب خود آشکار کرده است.
۱. از فلسفه تا فیزیک: وحدت پنهان در دل کثرت
در نگاه کلاسیک نیوتونی، جهان از ذرات مجزا تشکیل شده بود؛ هر ذره هویتی مستقل داشت و روابط میان آنها صرفاً بر پایهی نیرو و برخورد تبیین میشد.
اما با ظهور نظریهی کوانتوم، این تصویر فرو ریخت. جهان دیگر نه مجموعهای از اجسام جداگانه، بلکه شبکهای از احتمالات، میدانها و پیوندهای درهمتنیده است.
به بیان ساده:
-
هیچ ذرهای جدا از کل نیست.
-
هر پدیدهای فقط در بستر رابطه با دیگر پدیدهها معنا دارد.
-
«کل» چیزی فراتر از جمع اجزاست.
این دقیقاً همان چیزی است که حکیمان از دیرباز گفتهاند:
در هر جزء، کل نهفته است؛ و کل، چیزی جز تجلّی هماهنگ اجزا نیست.
۲. درهمتنیدگی کوانتومی؛ تصویر علمی وحدت در کثرت
پدیدهی درهمتنیدگی کوانتومی (Quantum Entanglement) بهوضوح بیانگر وحدت در دل کثرت است.
دو ذرهی درهمتنیده، هرچند در فاصلهی میلیاردها کیلومتر از هم باشند، همچنان رفتاری واحد از خود نشان میدهند.
مشاهدهی یکی، بلافاصله حالت دیگری را تعیین میکند — گویی هر دو بخشی از یک کلِ نامرئیاند.
این حالت، نقض اصل جدایی کلاسیک است و نشان میدهد که:
واقعیت، شبکهای یکپارچه است که کثرت ظاهری آن، نتیجهی مشاهدهی محدود ماست.
انیشتین این پدیده را «عمل شبحوار از دور» مینامید، اما امروزه آزمایشهای متعدد (مانند آزمایش بل و تأییدهای بعدی) نشان دادهاند که این وحدت واقعاً وجود دارد.
۳. دوگانگی موج–ذره؛ جلوهای از کثرت در وحدت
نور و ماده در فیزیک کوانتوم، همزمان موج و ذره هستند.
این دوگانگی در ظاهر متناقض است، اما در حقیقت بیانگر یک واقعیت یگانه با دو چهرهی متفاوت است.
مشاهدهی ما (شرایط آزمایش) تعیین میکند که کدام چهره بروز کند.
به تعبیر فلسفی، میتوان گفت:
وحدت حقیقت، در کثرت نمودها تجلی مییابد.
همانگونه که در عرفان گفته میشود:
«الواحد لا یصدر عنه إلا الواحد، و الکثرة تجلّیات الواحد».
۴. میدان کوانتومی؛ وحدت بنیادین هستی
در نظریهی میدانهای کوانتومی، دیگر «ذره» مفهومی بنیادی نیست.
همهی ذرات در واقع برهمکنشهای موضعی یک میدان واحداند؛ الکترون، فوتون، کوارک — همه نوساناتی از همان بستر یگانهاند.
به زبان عرفانی،
جهان همچون دریای واحدی از وجود است، که امواج آن را اشکال گوناگون پدیدهها میسازند.
این میدان واحد، همان وحدت بنیادین طبیعت است که در چهرهی بیشمار ذرات، نیروها و رویدادها جلوهگر میشود.
۵. آگاهی و مشاهده؛ پیوند ذهن و ماده
یکی از جنبههای شگفت فیزیک کوانتوم، نقش ناظر (Observer) در فرایند مشاهده است.
تابع موج، که همهی حالتهای ممکن را در بر دارد، تنها هنگام اندازهگیری «فرو میپاشد» و یکی از آن حالتها تحقق مییابد.
این مسئله سبب شد برخی فیزیکدانان و فلاسفه بگویند:
آگاهی و ماده، دو روی یک سکهاند؛
ذهن و جهان از هم جدا نیستند، بلکه در سطح بنیادی، وحدتی عمیق دارند.
به این ترتیب، اصل وحدت در کثرت حتی در سطح شناخت و آگاهی نیز جاری است:
هر ذهن، بخشی از آگاهی کلّی جهان است؛ و هر تجربهی فردی، پرتوی از آگاهی مطلق.
۶. از کوانتوم تا کیهانشناسی: وحدت در مقیاس کلان
فیزیک مدرن نشان میدهد که در نخستین لحظات پس از مهبانگ، همهی نیروهای بنیادی طبیعت متحد بودند.
تنها پس از انبساط و سرد شدن جهان بود که این نیروها (گرانش، الکترومغناطیس، هستهای قوی و ضعیف) از هم «تفکیک» شدند.
این فرایند نیز تصویر علمی دیگری از همان اصل فلسفی است:
از وحدت آغازین، کثرت زاده شد؛ و سرانجام همهی کثرتها به سوی وحدت بازمیگردند.
نتیجهگیری
اصل کثرت در وحدت، وحدت در کثرت نه صرفاً اندیشهای عرفانی یا فلسفی، بلکه اکنون مفهومی است که علم نیز در زبان خود آن را بازمیگوید.
فیزیک کوانتوم با درهمتنیدگی، دوگانگی موج–ذره، نظریهی میدانها و نقش ناظر، چهرههای علمی همین حقیقت یگانه را آشکار کرده است.
به تعبیر زیبای مولانا:
قطره دریاست اگر با دریاست،
ورنه او قطره و دریا دریاست.
در چشم کوانتوم، هر ذره، هر موج، هر میدان، هر ناظر — همه، تجلیهای متکثر از حقیقتی واحدند که ما آن را «جهان» مینامیم.
- دوشنبه ۰۵ آبان ۰۴ ۲۰:۴۳
- ۰ بازديد
- ۰ ۰
- ۰ نظر

