دکتر صارمی روانشناس شیراز

توضیحاتی در زمینه فیزیک کوانتوم و معنویت از دیدگاه مهدی صارمی نژاد روانشناس بالینی و مشاور شیراز

آیا فضا و زمان کوانتومی است؟

 

مکانیک کوانتومی و نسبیت عام، دو ستون بنیادین فیزیک قرن بیستم‌اند. اولی رفتار ذرات بنیادی در مقیاس‌های کوچک را توصیف می‌کند و دومی ساختار کلان‌مقیاس جهان، از ستارگان تا انحنای فضا-زمان را شرح می‌دهد. با این حال، این دو نظریه در ذات خود با هم ناسازگارند. نسبیت عام فضا و زمان را پیوسته و کلاسیک می‌بیند، در حالی‌که مکانیک کوانتومی جهان را بر اساس عدم قطعیت، گسستگی و ابرپوزیشن توصیف می‌کند.

در این مقاله، بررسی می‌کنیم که آیا فضا و زمان خود نیز دارای ساختاری کوانتومی‌اند؟ پاسخ به این پرسش کلید توسعه نظریه گرانش کوانتومی است؛ نظریه‌ای که باید بتواند رفتار گرانش را در مقیاس‌های بسیار کوچک توضیح دهد و در عین حال با نسبیت عام و کوانتوم هماهنگ باشد.

چرا گرانش کوانتومی؟

در بیشتر شرایط، می‌توان گرانش (نسبیت عام) و کوانتوم را جداگانه به‌کار برد. اما در موقعیت‌هایی مانند:

  • نزدیکی به تکینگی سیاه‌چاله‌ها

  • لحظه‌ی آغاز بیگ‌بنگ

  • فیزیک در مقیاس پلانک (10−35 متر)

... تعامل گرانش و کوانتوم غیرقابل چشم‌پوشی است.

در این مقیاس‌ها، نظریه‌ای که همزمان فضا-زمان را دینامیکی و کوانتومی در نظر بگیرد، ضروری است. به همین دلیل، فیزیک‌دانان به‌دنبال نظریه‌ای به نام گرانش کوانتومی (Quantum Gravity) هستند.

آیا فضا و زمان پیوسته‌اند یا گسسته؟

نسبیت عام، فضا-زمان را پیوسته، خم‌شونده و هندسی توصیف می‌کند. ولی در مکانیک کوانتومی، میدان‌ها (مانند الکترومغناطیس یا الکترون‌ها) روی زمینه‌ای از فضا و زمان تعریف می‌شوند؛ فضا-زمان در این نظریه خود کوانتومی نیست.

اما اگر بخواهیم گرانش را کوانتومی کنیم، باید فضا و زمان را نیز دارای ماهیت کوانتومی بدانیم. این یعنی:

  • فضا و زمان ممکن است گسسته (discrete) باشند، نه پیوسته.

  • ممکن است در مقیاس پلانک، فضا-زمان دارای ناپیوستگی، فازی بودن یا ساختار فومی‌شکل (spacetime foam) باشد [1].

نظریه‌های برجسته در گرانش کوانتومی

1. نظریه ریسمان (String Theory)

نظریه ریسمان پیشنهاد می‌دهد که ذرات بنیادی در واقع ریسمان‌های یک‌بعدی نوسانی هستند. در این نظریه، گرانش به‌طور طبیعی از ارتعاش یک حالت خاص از ریسمان حاصل می‌شود (گرانـون).

ویژگی مهم نظریه ریسمان این است که:

  • نیاز به ابعاد اضافی دارد (تا ۱۰ یا ۱۱ بعد)

  • فضا-زمان کلاسیک نیست؛ بلکه یک برآیند از دینامیک ریسمان‌هاست

  • زمان و فضا در این نظریه در برخی چارچوب‌ها، Emergent (پدیداری) هستند، نه بنیادین [2]

2. گرانش کوانتومی حلقه‌ای (Loop Quantum Gravity)

در این نظریه، تلاش می‌شود تا خود فضا-زمان را کوانتومی کنیم، بدون نیاز به ابعاد اضافی یا فرضیات ریسمان‌ها. گرانش کوانتومی حلقه‌ای (LQG):

  • فضا را به صورت شبکه‌هایی از حلقه‌های کوانتومی توصیف می‌کند

  • نشان می‌دهد که مساحت و حجم دارای مقادیر گسسته هستند

  • در نتیجه، فضا و زمان در کوچک‌ترین مقیاس‌ها، گسسته و کوانتومی هستند [3]

3. نظریه‌های پدیداری فضا-زمان (Emergent Spacetime)

برخی پژوهشگران معتقدند که فضا و زمان مفاهیمی پدیداری (emergent) هستند، مشابه دما یا فشار که از رفتار مولکولی گازها برمی‌آیند.

  • فضا-زمان ممکن است از اطلاعات کوانتومی، درهم‌تنیدگی و ساختار شبکه‌ای کیوبیت‌ها پدیدار شود

  • نمونه بارز این دیدگاه، رابطه بین گرانش و آنتروپی سیاه‌چاله‌ها است (مانند قضیه‌ی Bekenstein-Hawking)

  • در برخی مدل‌ها، هندسه‌ی فضا-زمان با ساختار درهم‌تنیدگی میدان‌های کوانتومی مرتبط است [4]

آزمایش‌پذیری: آیا می‌توان این ایده‌ها را آزمود؟

گرانش کوانتومی با چالش‌های بزرگی در زمینه‌ی آزمایش‌پذیری روبه‌روست، زیرا:

  • مقیاس پلانک به شدت کوچک است:
    lP≈1.6×10−35 متر

  • انرژی مورد نیاز برای بررسی مستقیم این مقیاس، بسیار فراتر از توانایی شتاب‌دهنده‌های فعلی است.

با این حال، برخی ایده‌ها برای آزمون‌های تجربی وجود دارد:

  1. اثر بر تابش گاما از اجرام کیهانی (Gamma-Ray Bursts):
    بررسی تأخیرهای زمانی وابسته به انرژی، که ممکن است ناشی از گسستگی فضا-زمان باشند.

  2. تداخل‌سنجی با فوتون یا نوترینو در مقیاس‌های بالا:
    آیا آثار لرزش‌های کوانتومی در ساختار فضا-زمان در این آزمایش‌ها قابل شناسایی است؟

  3. تابش هاوکینگ از سیاه‌چاله‌ها:
    اگر بتوان تابش هاوکینگ را مستقیماً مشاهده کرد، ممکن است سرنخ‌هایی درباره ماهیت کوانتومی فضا-زمان ارائه دهد.

رابطه گرانش کوانتومی با زمان

زمان در نسبیت عام، متغیری دینامیکی و وابسته به ناظر است. اما در مکانیک کوانتومی، زمان یک پارامتر خارجی (external parameter) محسوب می‌شود. این اختلاف نگاه به زمان، چالش بزرگی برای تلفیق دو نظریه است.

در بسیاری از مدل‌های گرانش کوانتومی، زمان به‌عنوان پارامتر emergent ظاهر می‌شود. به عبارت دیگر:

  • در سطح بنیادی، زمان ممکن است اصلاً وجود نداشته باشد

  • ولی در سطح ماکروسکوپی، رفتارهای دینامیکی ظاهر می‌شوند که ما آن‌ها را به عنوان "زمان" درک می‌کنیم [5]

فضا-زمان فومی‌شکل (Spacetime Foam)

جان ویلر (John Wheeler) ایده‌ی فوم کوانتومی فضا-زمان را مطرح کرد، که بیان می‌کند:

در مقیاس پلانک، فضا-زمان آرام و پیوسته نیست، بلکه ساختاری پرآشوب، پرنوسان و فومی‌شکل دارد که به‌طور دائمی در حال نوسان کوانتومی است.

این دیدگاه می‌تواند توضیح دهد چرا سیاه‌چاله‌ها، بیگ‌بنگ، یا مرزهای جهان با نظریه‌های فعلی قابل توصیف نیستند.

نتیجه‌گیری

پرسش از ماهیت کوانتومی فضا و زمان، یکی از عمیق‌ترین پرسش‌های فیزیک نظری است. نظریه‌هایی چون گرانش کوانتومی حلقه‌ای، ریسمان و نظریه‌های emergent، نشان می‌دهند که فضا و زمان می‌توانند:

  • گسسته باشند

  • از اطلاعات یا درهم‌تنیدگی پدیدار شوند

  • در مقیاس‌های بسیار کوچک، ساختاری ناپیوسته و دینامیکی داشته باشند

هرچند فعلاً آزمایش مستقیمی برای اثبات ساختار کوانتومی فضا-زمان در دست نیست، اما پیشرفت‌های نظری و تجربی، به‌ویژه در کیهان‌شناسی کوانتومی، اطلاعات سیاه‌چاله‌ها و محاسبات کوانتومی، می‌تواند در دهه‌های آینده به پاسخ‌هایی برای این پرسش منتهی شود.

مدل های اتمی از گذشته تا امروز

مدل های اتمی- مهدی صارمی نژاد

فیزیک کوانتوم یکی از شاخه‌های بنیادی علم فیزیک است که به مطالعه و بررسی رفتار ذرات در مقیاس بسیار کوچک، مانند اتم‌ها و الکترون‌ها، می‌پردازد. ساختار اتم یکی از موضوعات بنیادی و مهم در این حوزه است. در این مقاله، به بررسی تاریخچه، مدل‌های مختلف اتمی، و اصول بنیادی فیزیک کوانتوم در رابطه با ساختار اتم خواهیم پرداخت.

تاریخچه‌ی مدل‌های اتمی
 
 مدل اتمی دموکریتوس
اولین نظریه‌های مربوط به ساختار ماده به دوران یونان باستان بازمی‌گردد. دموکریتوس، فیلسوف یونانی، اولین کسی بود که ایده‌ی وجود ذرات بنیادی غیرقابل تقسیم را مطرح کرد.او گفت که همه ی چیز ها از ذرات کوچک و نامرئی تشکل شده اند که غیر قابل تغییرند و آنها را اتم به معنی تجزیه ناپذیر نامید. البته دموکریتوس فیلسوف بود و این نظریه بیشتر فلسفی و فاقد پایه‌های تجربی بود.
 
 مدل اتمی دالتون
در اوایل قرن نوزدهم، جان دالتون نظریه‌ای علمی و تجربی درباره‌ی اتم‌ها ارائه داد. او مدل اتمی دموکریتوس را تایید کرد و گفت ماده از ذرات بسیار کوچک و غیرقابل تقسیم به نام اتم تشکیل شده است . هر عنصر از نوع خاصی از اتم‌ها تشکیل شده استو اتم های هیچ عنصری به اتم های عنصر دیگر تبدیل نمی شوند.
 
 مدل اتمی تامسون
در سال 1897، جوزف جان تامسون تحت تاثیر آزمایش مایل فارادی، الکترون را کشف کرد و مدل "کیک کشمشی" را برای اتم پیشنهاد داد. او تصور می‌کرد که اتم شامل یک ابر مثبت با الکترون‌های منفی پراکنده درون آن است. این مدل به عنوان اولین مدل اتمی که ساختار زیراتمی را در نظر می‌گرفت، شناخته می‌شود.
 
 مدل اتمی رادرفورد
ارنست رادرفورد در سال 1911 مدل جدیدی را ارائه کرد که در آن اتم شامل یک هسته‌ی بسیار کوچک و متراکم است که بار مثبت دارد و الکترون‌ها در فضای اطراف آن حرکت می‌کنند. این مدل با آزمایش پراکندگی ذرات آلفا از ورقه‌ی نازک طلا تأیید شد.
 
 مدل اتمی بور
نیلز بور در سال 1913 مدل کوانتومی جدیدی برای اتم ارائه کرد که در آن الکترون‌ها در مدارهایی با انرژی مشخص به دور هسته می‌چرخند. این مدل توانست طیف نشری هیدروژن را به خوبی توضیح دهد اما طیف های اتم هایی که بیش از یک الکترون داشتند با مدل بور قابل توصیف نبودند. این مدل به عنوان پیش‌زمینه‌ای برای مکانیک کوانتومی شناخته شد.
 
 فیزیک کوانتوم و ساختار اتم
 
با ظهور مکانیک کوانتومی در اوایل قرن بیستم، درک ما از ساختار اتم به طور اساسی تغییر کرد. مکانیک کوانتومی به ما نشان داد که ذرات زیراتمی مانند الکترون‌ها رفتار دوگانه‌ای دارند؛ یعنی هم به صورت ذره و هم به صورت موج عمل می‌کنند.
 
 اصل عدم قطعیت هایزنبرگ
ورنر هایزنبرگ در سال 1927 اصل عدم قطعیت خود را مطرح کرد که بیان می‌کند نمی‌توان به طور همزمان مکان و تکانه‌ی یک ذره را با دقت دلخواه اندازه‌گیری کرد. این اصل نشان‌دهنده‌ی طبیعت بنیادی و تصادفی مکانیک کوانتومی است و بیان می‌کند که در سطح کوانتومی نمی‌توان موقعیت و سرعت دقیق الکترون‌ها را مشخص کرد.
 
 تابع موج و معادله شرودینگر
اروین شرودینگر معادله‌ای را معرفی کرد که به توصیف رفتار موجی ذرات می‌پردازد. این معادله معروف به معادله‌ی شرودینگر، پایه و اساس مکانیک کوانتومی را تشکیل می‌دهد و به ما امکان می‌دهد تا توابع موجی که توزیع احتمالی مکان الکترون‌ها را نشان می‌دهند، محاسبه کنیم.

مدل های اتمی- مهدی صارمی نژاد
 
 اربیتال‌های اتمی
در مکانیک کوانتومی، الکترون‌ها دیگر در مدارهای دایره‌ای مانند مدل بور حرکت نمی‌کنند، بلکه در اربیتال‌هایی که توزیع‌های احتمالی مکان آن‌ها را نشان می‌دهد، قرار دارند. اربیتال‌ها نواحی در اطراف هسته هستند که احتمال حضور الکترون در آن‌ها بیشتر است. این اربیتال‌ها با اعداد کوانتومی مشخص می‌شوند و شکل‌های مختلفی مانند کروی، دمبلی و... دارند.
 
 اسپین الکترون
علاوه بر انرژی و موقعیت، الکترون‌ها دارای یک ویژگی ذاتی دیگر به نام اسپین هستند. اسپین یک خاصیت کوانتومی است که به صورت کلاسیک نمی‌توان آن را تصور کرد، اما به زبان ساده می‌توان گفت که نشان‌دهنده‌ی نوعی چرخش ذاتی الکترون‌ها است. این ویژگی نقش مهمی در پدیده‌های مغناطیسی و برهم‌کنش‌های ذرات زیراتمی دارد.

مدل استاندارد اتم
 
در مدل استاندارد کوانتومی اتم، اتم شامل یک هسته مرکزی است که از پروتون‌ها و نوترون‌ها تشکیل شده است. پروتون‌ها دارای بار مثبت و نوترون‌ها بدون بار هستند. الکترون‌ها به دور هسته در اربیتال‌های مختلف حرکت می‌کنند. هسته بسیار کوچک و چگال است و تقریباً تمام جرم اتم در آن متمرکز شده است.
 
 نیروهای بنیادی در اتم
دو نیروی اصلی درون اتم وجود دارد که ساختار آن را تعیین می‌کند:
1. نیروی الکترومغناطیسی: این نیرو بین بارهای الکتریکی (مانند پروتون‌ها و الکترون‌ها) عمل می‌کند. نیروی جاذبه بین پروتون‌های مثبت و الکترون‌های منفی باعث می‌شود که الکترون‌ها به دور هسته بچرخند.
2. نیروی هسته‌ای قوی: این نیرو بین پروتون‌ها و نوترون‌ها در هسته عمل می‌کند و از نوع جاذبه است. نیروی هسته‌ای قوی بسیار قدرتمند است و باعث می‌شود که پروتون‌ها (که بار مثبت دارند و به طور طبیعی از یکدیگر دفع می‌شوند) در هسته کنار هم بمانند.
 
 نتیجه‌گیری
 
ساختار اتم در فیزیک کوانتوم یکی از مباحث پیچیده و جذاب است که نشان‌دهنده‌ی ترکیب دنیای ذرات زیراتمی و رفتارهای کوانتومی آن‌ها است. مکانیک کوانتومی به ما امکان می‌دهد تا رفتارهای الکترون‌ها و دیگر ذرات زیراتمی را با دقت بالا توصیف کنیم و پدیده‌هایی مانند طیف نشری عناصر و ویژگی‌های شیمیایی آن‌ها را توضیح دهیم.
در ادامه به بررسی علم فیزیک کوانتوم و معنویت به تفصیل میپردازیم.